شمیم بهشت

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

۱۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیا در خلقت تفاوت وجود دارد یا تبعیض؟

 

خداوندی که خالق تمام موجودات است بهتر می داند چگونه کار خلقت را انجام دهد و هر کدام را با شرایط و ویژگی های مختلف به وجود آورد. حال ممکن است گفته شود که خداوند در خلقتش تبعیض قرار داده است، در جواب باید گفت که در عالم یک سلسله مصالحی است که به دلیل این منافع و مصالح که بر این تبعیضها مترتب می شود وجودشان شرّ محض نمی باشد بلکه باید گفت که شرّ مخلوط و آمیخته شده به خیر است و به این دلیل که جنبۀ خیر داشتن بر جنبۀ شرّ داشتن برتری دارد و می چربد مجموعاً خیر است. با این مطالب روشن می شود که آنچیزی که در خلقت خدا است تفاوت می باشد نه تبعیض محض، چون که در شرایط نامساوی بین اشیاء فرق گذاشتن تفاوت است و در شرایط مساوی، بین اشیاء فرق گذاشتن تبعیض می باشد. مثلاً اگر یک معلم چند شاگرد دارد که همه در یک سطح اند اگر به اینها نمرات مختلف بدهد این تبعیض است اما اگر این معلم سؤالات امتحانی برای همه یک جور طرح کند و از آنها امتحان بگیرد که ممکن است برخی بخاطر کم کاری یا کودنی نمرۀ کم بگیرد و برخی هم بخاطر تلاش و استعداد نمرۀ خوبی بگیرد، که این اختلاف نمرات تفاوت است نه تبعیض، و عدالت این است که معلم به هر کدام آنچه را که استحقاق دارد بدهد، پس باید گفت که این فرق گذاشتنها عین مساوات و عدالت و فرق نگذاشتن عین تبعیض و ظلم است. 

از این رو، باید گفت خدا آفریندۀ موجودات است و همۀ تفاوتها از طرف اوست اما معلم که شاگردان را خلق نکرده است و اگر یک شاگرد زرنگ بود و نمرۀ خوب گرفت و دیگری تنبل بود و نمرۀ کم گرفت به معلم هیچ ربطی ندارد. اما در مورد خدا این است که تمام تفاوتها به دست خداست و خدا در یک مرحله موجودات را متفاوت خلق کرده و در مرحلۀ دوم با توجه به تفاوتها هر چه استحقاق داشته اند داده است و جواب این اشکال که چرا خدا متفاوت خلق کرده، این است که تفاوت موجودات ذاتی آنها است و لازمۀ نظام علت و معلول می باشد.

برای مطالب اینجا کلیک کنید.


 

کتاب عدل الهی،ص126و103-101،نوشتۀ مرتضی مطهری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۳
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 ایجاد تنوّع در کارها

  جسم انسان بر اثر کار زیاد خسته می شود و باید برای رفع خستگی استراحت کرد، روح  نیز مانند جسم به خاطر تمرکز کردن مداوم در یک موضوع و مسأله خسته می شود و باید به گونه ای عمل کرد که دل زدگی ایجاد نشود؛ برای جلوگیری از این زدگی و خستگی باید به اصل تربیتی تنوّع عمل کرد. که این اصل دو گونه است:

 1.تنوّع برای خود انسان: شخص گاهی مشغول کاری می شود و پس از گذشت مدتی خسته می شود حال اگر با حالت خستگی کار را انجام دهد دل زده شده و انگیزه اش از بین می رود. از این رو، باید قبل از دل زدگی و خستگی دست از کار کشید و کمی استراحت کرد تا قوای روحی و جسمی تجدید شود.

  2. تنوّع برای دیگر افراد:  انسان باید دقت کند که در امور مربوط به تربیت و تعلیم سبب دل زدگی و از بین رفتن نشاط دیگران نشود. شخص تعلیم دهنده باید در آموزش خود ایجاد تنوّع کند و از راههایی برای شاداب کردن و هوشیار کردن مخاطبین استفاده کند تا حالتهای یک نواخت و کسل کننده از بین برود و با این کار زمینۀ پذیرش مطالب دیگر را نیز فراهم کند، مثلاً تعلیم و تربیت دهنده در میان کار خود شوخی و سخنرانی و دیگر موارد ایجاد کنندۀ شادابی را انجام دهد.

 امام علی(علیه السلام) می فرماید:( العاقل إذاتکلم بکلمة اتبعها حکمة و مثلاً و الأحمق إذاتکلم بکلمة اتبعها حلفاً؛ عاقل هر زمان که سخنی بگوید، در پی آن حکمت و مَثَلی می آورد، ولی احمق هر زمان که سخن براند، در پی آن سوگندی می آورد)1.

  برای مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.

 


 1.شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،ج20،ص289.

  2.کتاب راه روشن،ج3،ص184-187.نوشتۀ محمد رضا زادۀ جویباری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۱
فاضل کاوه

بسم اله الرحمن الرحیم

ثمرات معرفت

 

انسان اگر بخواهد کاری انجام دهد باید نسبت به آن کار آشنایی و معرفت داشته باشد. باید گفت که نعمتهایی که خدا به انسان می دهد همه در یک سطح نمی باشد، بلکه برخی از آنها مادی و برخی معنوی هستند، از بزرگترین نعمات خدا، نعمت معرفت و دانش است. حال اگر از این نعمت محروم شد، انسانیت او به خطر افتاده و سقوط خواهد کرد؛ چون علم و معرفت موجب می شود که انسان مسیر زندگی خود را به درستی پیدا کند و با تمام امکانات به سوی رشد و کمال حرکت کند.ولی اگر علم و معرفت نبود هواهای نفسانی رهبری انسان را به عهده می گیرند و موجب سقوط او خواهند شد. باید گفت که عمر انسان آنقدر طولانی نمی باشد تا آن را صرف به دست آوردن هر چیز بی ارزش بکند.

از این رو باید گفت که دنیا مرکب و وسیلۀ انسان برای پیمودن راه می باشد و باید انسان از دنیا به اندازه ای بهره بگیرد تا او را به مقصد نهایی برساند و این مقصد همان بندگی الهی است که جز با علم و بردباری و شناخت حاصل نمی شود.


کتاب راه روشن،ج3.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۹
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اغراض شیوع فحشا در جامعه

 

انسان اگر طالب پیشرفت و پیروزی در کارهای دنیوی و اخروی است باید با عزم و ارادۀ جدی و واقعی تلاش کرده و از خدا طلب کمک کند، باید گفت که  ایجاد کنندگان  مانع در  راه این اراده و عزم واقعی بسیارند و چشم دیدن پیشرفت مادی و معنوی هیچ اجتماعی را نداشته و سعی در نابود کردن اعتقادات و ارادۀ دیگران دارند.

خدا در قرآن می فرماید: (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة و الله یعلم و انتم لا تعلمون؛کسانی که دوست دارند کارهای بسیار زشت در میان اهل ایمان پخش شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت، و خدا آنان را می شناسد و شما نمی شناسید.)1 کسانی که فحشا را در میان مردم رواج می دهند، باید منتظر عذاب دردناک خداوند باشند، این افراد با شیوع فحشا سعی می کنند که عزم و ارادۀ مردانگی را در مردم سست کرده و اراده را در مردم نابود کنند و به این نکتۀ مهم دست یافته اند که هیچ چیز به اندازۀ فحشا درسست کردن ارادۀ مردم اثر ندارد. باید گفت همان مقدار که اعتیاد به مواد مخدّر نیروی جسمی و اراده را تخریب و نابود می کند، به همان اندازه فحشا هم مایۀ نابودی اراده می باشد. حال اگر دین اسلام به حجاب داشتن تأکید دارد برای ذخیره شدن نیروی انسانی در انسانهاست، و همین دین با جلوگیری کردن از ارتباط جنسی مخالف است و می گوید این ارتباط باید در حدود خانواده و شرع باشد.

از این رو است که دین اسلام برای حفظ کردن روح مردانگی، انسانیت و شرافت در زن و مرد مسلمان، خارج شدن از دایرۀ ازدواج مشروع را اجازه نمی دهد و علت اینکه خداوند برای ایجاد کنندگان فحشا عذاب دردناک را در نظر گرفته به این دلیل  است که بدانند این مسأله چقدر از نظر خداوند حساسیّت دارد.

   برای مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.


1.سورۀ نور آیۀ19،ترجمۀ حسین انصاریان.

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 51-49

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۵
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیا میان تن پروری و پرورش بدن فرق است؟

 

برخی انسانها هستند که کارشان فقط خوردن و خوابیدن است و فقط به فکر تن پروری و آسایش جسمی هستند و حتّی راضی نیستند که کوچکترین کاری انجام دهند، در مقابل افرادی هستند که تن پروری را رها کرده و دنبال پرورش بدن خود هستند. باید گفت که دین اسلام مخالف تن پروری به معنای شهوت پرستی و نفس پروری است و در مقابل چیزی که اسلام واجب کرده است پرورش بدن به معنای حفظ سلامت و بهداشت می باشد و هر کاری که به بدن ضرر بزند را حرام کرده است. از منظر اسلام اگر عملی واجب مثل روزه برای بدن ضرر داشت، نباید روزه گرفته شود و اگر شخص روزه گرفت کار حرامی کرده است.  امکان دارد افرادی باشند که میان تن پروری به معنای نفس پروری که مرتبط به اخلاق است با پرورش بدن که امری بهداشتی است فرق نگذارند و این خیال را بکنند  اسلام که مخالف تن پروری است با بهداشت بدن نیز مخالف است، پس در این صورت از نظر این افراد کارهایی که به بهداشت و سلامت بدن ضرر می زند از نظر اسلام کار اخلاقی است، حال آنکه این اشتباهی خطرناک و فاهش است. باید گفت که اسلام تن پروری را ردّ و محکوم کرده است و این نفس پروری و شهوت پرستی هم به روح انسان ضربه می زند و موجب بیماری های روحی و روانی می شود و هم بر بهداشت و پرورش صحیح جسم ضربه زده و موجب بیماری جسمی است.

زیرا شهوت پرستی و نفس پروری افراط کاری هایی را به دنبال دارد که این افراط کاری ها منشأ اختلالات اساسی در اعضا ی بدن می باشد.

برای مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.


مرتضی مطهری-انسان در قرآن- صفحۀ29-30.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۹
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اصل و ریشۀ درونی پوشش زن

 

انسان وقتی می خواهد یک چیزی را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد باید در اصل و ریشۀ آن بررسی و تحقیق کند، مثلاً درمورد بیماری های روانی باید جستجو کرد که این بیماری ازکجا نشأت گرفته است. حال باید گفت که حجاب و پوشش زنان هم دارای اصل و ریشۀ درونی است و باید ریشۀ این پدیده را در غرایز خود زن جستجو کرد. یکی از نظریاتی که در این مورد دقیق می باشد، این است که حیا و عفاف و پوشش چیزی است که زن با یک نوع الهام برای اینکه موقعیّت خود را نزد مرد حفظ کند و خود را نزد مرد گرانبها جلوه دهد، به کار می برد. هوش فطری زن به او وانمود کرده است که از لحاظ جسمی توان برابری با مرد را ندارد و اگر زن بخواهد با مرد دست و پنجه نرم کند از عهدۀ زور بازوی مرد بر نخواهد آمد. و از دیگر سو مرد نیز نقطۀ ضعفش همان نیاز او است که در وجودش نهاده شده است که مرد مظهر عشق و طلب کردن است و زن مظهر معشوقیت و مظلومیّت می باشد و مرد در طبیعت خودش دنبال کننده و گیرنده خلق شده است.

ازاین رو، زن وقتی نقطۀ ضعف مرد را در مقابل خودش دانست و مقام و قدر خود را در برابر مرد به دست آورد، همانگونه که برای تجمل و خودآرایی به زروزیور متوسل شد تا مرد را به دست آورد و تصاحب کند، همانگونه نیز متوسل به دور نگه داشتن خود از دست مرد شد و زن این نکته را بدست آورد که برای اینکه مقام خود را نزد مرد بالا ببرد، نباید خود را رایگان کند بلکه باید آتش عشق و طلب کردن مرد را تیز و تیزتر کند.

برای مطالب بیشتر اینجا کنید.


مرتضی مطهری-مسئلۀ حجاب-صفحۀ62-67.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۷
فاضل کاوه


بسم الله الرحمن الرحیم

آیا تعلیم وتربیت آفت دارد؟

 

یکی از کارهای بسیار خوب و ارزشمند معلمی است و از این رو است که مربیان و دانشمندان، به پیامبران تشبیه شده اند و معلم بودن از شغل انبیا به شمار می رود. اما باید این نکته را گفت که معلمی هم مانند بسیاری از کارها و امور با ارزش دیگر، از آفتها و آسیبها در امان نیست. از جمله آفت های بسیار بزرگ که می تواند از ارزش هدایت بکاهد و این هدایت و تعلیم را به خطرناکترین ابزار تبدیل کند، جهل می باشد. حال اگر مربیان در جامعه به این ابزار خطرناک توجه نکنند، نمی توانند افراد را به سوی کمال و رشد سوق دهند، بلکه موجب گمراهی و نابودی آنها خواهند شد.

در نتیجه، شخص مربی برای جلوگیری از گمراهی و مفاسد، از اظهار نظر کردن در اموری که آگاهی کافی از آن ندارد، بپرهیزد و به طور صریح اظهار بی اطلاعی کند؛ اگر چه ممکن است این اعتراف از منزلت و قدر ظاهری او بکاهد.


کتاب راه روشن،ج3.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۱
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیا زاهد و راهب فرق دارند؟

 

در زندگی دنیوی برخی افراد هستند که به هیچ چیز پایبند نبوده و تمام حدود را می شکنند و مرتکب هر گناهی    می شوند. در مقابل افرادی هستند  که دنیا را به کلّی رها کرده و به دامن طبیعت و کوه و صحرا پناه می برند. باید گفت که از نظر دین اسلام کسانی که دنیا را رها می کنند،دو دسته اند، یکی زاهد نام دارد و دیگری راهب نام دارد. دین اسلام به زهد دعوت کرده و رهبانیّت را محکوم کرده است، اگر چه زاهد و راهب  هر دو لذّتهای دنیوی را رها می کنند.اما راهب از جامعه و مسئولیتهای اجتماعی فرار می کند و این امور را پست می شمارد و به صومعه و دامن کوه می رود، اما زاهد به جامعه و مسئولیتهای اجتماعی رو می آورد. زاهد وراهب هر دو آخرت را انتخاب کرده و دنیا را رها کرده اند ولی با این فرق که راهب آخرت گرایی است که از جامعه می گریزد ولی زاهد آخرت گرای جامعه گرا می باشد.این نکته را باید گفت که راهب وزاهد در لذّت گریزی نیز یکی نیستند، شخص راهب سلامت، نظافت و انتخاب همسر وتولید فرزند را تحقیر می کند اما زاهد در این مورد نیز برخلاف راهب عمل می کند.

 از این رو باید گفت که زهد شخص زاهد برعکس عمل راهب در زندگی و روابط اجتماعی است و عمل زاهد نه تنها با جامعه گرایی و مسئولیت اجتماعی منافات ندارد بلکه راه مناسبی برای خوب از عهدۀ مسئولیتها برآمدن است.

برای مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.


مرتضی مطهری-سیری در نهج البلاغه-صفحۀ223-221

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۴
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

باید در مقابل شنیدن تهمتها و شایعات چه کرد؟

 

انسان هر روز که از منزل خود بیرون می رود با افرادی روبه رو خواهد شد که از این طرف و آن طرف خبراتی      می دهند و از این و آن سخنانی می زنند و معلوم نیست آیا این سخنانی که این افراد می گویند راست است یا دروغ؟ و اکثر اشخاص برایشان مهم نیست  که آیا این سخنانی که هر روز از این و آن بر زبان جاری می کنند تهمت است یا شایعه؟ در قرآن آمده است که: )لولا جاؤا علیه باربعه شهداء فاذ لم یأتوا بالشهداء فاولئک عند الله هم الکاذبون؛ چرا بر آن تهمت، چهار شاهد نیاوردند؟ و چون شاهدان را نیاوردند، پس خود آنان نزد خدا محکوم به دروغگویی اند؛)1  خدا برای هر فردی وظیفه ای معیّن کرده است، و هر فردی شرعاً وظیفه دارد که هر تهمتی که نسبت به مسلمانی را شنید تا زمانی که دلیل و بیّنه شرعی اقامه نشده است، باید بگوییم که دروغ است و به فردی که این حرف را می زند باید بگوییم این سخنی که تو گفتی دروغ است و  این نکته را هم گوش زد بکنیم که بدون دلیل و بیّنه مردم تهمت نزند. حال اگر شرعاً ثابت شد که این سخن را ست است و ما هم یقین پیدا کردیم مثلاً در مورد زنا چهار شاهد عادل و در مورد غیر زنا دو شاهد عادل شهادت دادند، و ما به چشم خودمان دیدیم و یا با گوش خودمان شنیدیم(این دلیل شرعی است) آنگاه وظیفۀ ما چیز دیگری است. تا وقتی که بیّنه نبود، حقّ نداریم بازگو کنیم و حقّ نداریم که دوپهلو حرف بزنیم، بلکه وظیفۀ ما این است که بگوییم دروغ است. حال هر وقت شرعاً ثابت شد، در این موقع  وظیفۀ ما مبارزه کردن است. البته باید این را گفت که در هر موردی یک وظیفه داریم، در برخی از موارد باید ما مبارزه کنیم و در برخی موارد حاکم شرعی باید وظیفۀ خود را انجام دهد، مثل مورد زنا.

ازاین رو، وظیفۀ انسان در برابر شنیدن شایعات و تهمتها این است که با ورع و با احتیاط عمل کند و به آسانی آبروی دیگران را نریزد، و بدون دلیل شرعی و واقعی سخن هر گوینده ای را قبول نکند. چون امکان دارد یک سخن نزد انسان بسیار کوچک باشد، اما نزد خداوند گناه بسیار بزرگی است.که خداوند در قرآن این هشدار را داده است:

 (اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عند الله عظیم؛ چون که آن تهمت بزرگ را زبان به زبان از یکدیگر می گرفتید و با دهان هایتان چیزی می گفتید که هیچ شناختی به آن نداشتید و آن را عملی ناچیز و سبک می پنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ بود.)2

برای مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.


1.سورۀ نورآیۀ13،ترجمۀ حسین انصاریان.

2.سورۀ نور آیۀ 15، ترجمۀ حسین انصاریان.

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 42-40

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۲
فاضل کاوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چرا پوشش وحجاب وظیفۀ زن است؟

 

خداوند زن را با روحیۀ لطیف خلق کرده است و به زن مانند مرد قدرت جسمی نداده است که کارهای سختی که مرد می کند زن هم بتواند

انجام دهد بلکه زن باید کارهای سبک و راحت را انجام دهد. چون نوع خلقت زن با نوع خلقت مرد یکی نیست و علت اینکه پوشش به

عنوان وضایف زن می باشد، این است که احساسات زن و مرد با هم متفاوت است و از لحاظ جسمی نیز با هم متفاوتند؛ به این معنا که زن

مورد تهاجم تمام اعضا و جوارح و دست و چشم و همه بدن مرد می باشد، البته باید گفت در تمام عالم جنس نر و ماده این گونه هستند و

جنس ماده مورد تهاجم جنس نر است، چون جنس نر در خلقتش، گیرنده خلق شده است و جنس ماده به گونه ای خلق شده که مورد

تهاجم جنس نر است،در همۀ حیوانها هم جنس نر است که به سراغ جنس ماده می رود. جنس نر است که به او غریزۀ تهاجم را داده اند و

وظیفه اش تهاجم است. جنس ماده هم طالب جنس نر است ولی به طوری نیست که به سراغ جنس نر برود.از این رو است که در انسان هم

جنس نر است که دختر را خواستگاری می کند و باید پسربه سراغ دختر برود و از او خواستگاری کند.

در نتیجه باید گفت که چون زنان همواره مورد تهاجم جنس مخالفند، باید خود را بپوشانند که این پوشش مانع تحریک جنس مخالف است،

و اگر این پوشش را نداشته باشند خود زنان هستند که مورد اذیّت و آزار قرار خواهند گرفت و در امنیّت نخواهند بود.


برای مطالب بیشتر اینجا کلیک کنید.

 


مرتضی مطهری-کتاب آشنایی با قرآن4- صفحۀ 91-90

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۷
فاضل کاوه